حلماحلما، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

نفس بابا

حرفهاي دختر خاله مهلا به جيگر مامان

سلام عشقم... پيشاپيش به اين دنيا خيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي خوش اومدي. باتمام وجودم منتظرم كه صحيح وسالم قدم روي چشم مابذاري. هنوزنميدونم كه دختري يا پسر ولي اينوميدونم نيومده يه جا به وسعت درياها تو قلبم باز كردي. من دارم روزشماري ميكنم واسه ديدنت گلم. از الان( 31/4/93 )به اومدنت فقط  29   هفته و   6    روزباااااااااااااااااااقيست ياهمون 209 روزخودمون. راستي خودمو معرفي نكردم من دخترخالتم فندق...... ...
30 تير 1393

صداي قلب عشقمونوشنيديم

                               سلام زندگي مامان چندروزي بود يكم حالم خوب نبود واسه همين نگرانت شدم ، همش خدا خدا ميكردم واست اتفاقي نيفتاده باشه. تا اينكه روز چهارشنبه 93/4/25 ساعتهاي 4 با، بابايي جونت تصميم گرفتيم بريم سونو گرافي ، وقتي رسيديم ديديم اونجا خيلي شلوغه ،نوبت من 31 بود، اونجا پر از مامانايي بود كه اومده بودن ني ني هاشونو ببينن. دل تو دلم نبود كه كي نوبت من ميشه و دكتر وقتي سونو رو انجام ميده چي ميگه اما خداروشكر زود گذشت، تا شماره ي من اعلام شد مثل فنر ا...
28 تير 1393

اولين سونوگرافي

سلام كنجد مامان بله خدارو شكر آزمايشهاي شما خوب بود اما مگه منو بابا جونت بي خيال ميشديم؟ ميدوني ماماني آخه قبل از شما خدا يه فرشته كوچولوي ديگه بهمون داده بود اما اون فرشته ي ناز خيلي زود منو بابايي رو تنها گذاشت و برگشت پيش خدا   واسه همين خيلي نگران شما بوديم اما خداي مهربون خيلي خيلي زود صدامونو شنيد و با دادن شما به همه ي غصه هامون پايان داد                                             ...
21 تير 1393

اولين آزمايش بارداري

سلام عشق مامان . دست بابايي جونت درد نكنه كه اين وبلاگ رو برات درست كرد تا بتونم همه ي خاطرات تو وروجكمون رو توش بنويسم تا وقتي بزرگ شدي بدوني منو بابايي چقدر عاشقتيم. الهي قربون تو و بابايي نازت بشم ميخوام از خاطره اولين شبي كه فهميديم اومدي توي دل ماماني برات بنويسم. هنوز زود بود تا آزمايشم مثبت بشه ، دوروز ديگه هم امتحانهاي ترمم شروع ميشد ، مثلا برنامه ريزي كرده بودم و داشتم درس ميخوندم اما مگه بابا جونت گذاشت . اومد اصرار و اصرار كه بريم آزمايش بده شايد ني ني اومده باشه پيشمون . گفتم اگر هم اومده باشه هنوز زوده معلوم نميشه ، اما بابا جونت بازهم اصرار كرد منم  راستش ته دلم بدم نميومد   بلاخره ساعت 7 بعدازظهر 9...
21 تير 1393

بدون عنوان

مامان خوشگلم سلام امروز بابايي برام يه وبلاگ خوشگل درست كرد تا شما بتوني هرچي ميخواي به من بگي رو اين تو بنويسي. راستي مامان جون بابايي خيلي دوست داره. ...
21 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس بابا می باشد